حديث نفس مامان وباباحديث نفس مامان وبابا، تا این لحظه: 10 سال و 19 روز سن داره

♥♥♥ حدیث عشق مامان و بابا ♥♥♥

تولد........

تولد سه سالگیم مبااااااااااااااااااااااارک امسال رفتیم خونه ی بابابزرگ تا تولدم رو پیش اونا باشیم اما بیشتر از هرچیز یه چیزی فکرم رو مشغول کره:تولد منه اون وقت ماما دوتا کیک درست کرده چرا؟؟؟ آهان روز پدر!!!!! بابایی رو شمام مبارک!     رفتن رو میز هر کاری هم میکنن پایین نمیام! باید نازم رو بکشن خوب. آخه تولد منه!!!دست دست دست اما خودمونیم اصلا دوست نداشتم کیک بابایی رو پیش کیک خودم ببینم !     بیچاره بابای خسته شد ازبس برام شمع روشن کردو من فوت کردم و ...... دوباره.... مامان میگه اون یکی کیک رو باید بابا ببره!!!و من.... عمه م...
26 فروردين 1396

تولد.... تولد...

سلام دوستای گلم امروز تولدمه!مبااااااااااااااااااااااارک تولد دوستایی که امروز تولدشونه هم  مبارک باشه !ژ       امسال چون بزرگتر شدم از چن وقت پیش که مامان برام شمع ستاره گرفته بود، پیش بینی هام رو برا تولدم کردم میگفتم: حدیثه تولد توتاخ کیک پیشیراخ شمع یاندراخ،دیوارا گول یاپشدراخ ،نانای آچاخ ،شمع یاندراخ کیک یانسن اون وقت بود که مامانی محکم بغلم میکنه و من حرصم در میاد!!! مامان نوشت: عزیز دلم 21 فروردین برای من روز بزرگیه، روزی که فرشته ی آسمونی من زمینی شد و از خانه ی دل به روی چشمانم نهادمت....عطر تنت را نفس کشیدم..... بوییدمت ... و بوسید...
21 فروردين 1396

سیزده بدر

سلام  چه خبراز سیزده بدر؟مبارکه!خوش گذشت ؟  به من که خیلی !چون عاشق آبا بازی و بدو بدو هستم اون قدر بازی کردم و خوش گذشت الانم که الانه به بابایی میگم بریم 13 من تو خواب بودم  و تو بغل مامانی عازم 13 بدر شدم برا همین کفشای مبارکم هم جاموند و شانس آوردم که مامانی دمپایی هام رو برداشته بود!!!! راستی نزدیک بود مامانی رو از دست بدیم  اومدنی هم مامانی افتاده بود تو آب و داشت غرق می شد که بابایی نجاتش داد خودمونیم بابایی هم ترسیده بودا!!!! خلاصه برا من که سوژه ی خوبی بود چون تا الانم هر روز دارم ادای افتادن مامان تو آب رو در میارم! ...
15 فروردين 1396

روزهای آخرتعطیلات عید

روزهای آخر تعطیلات هم رفتم عروسی عروسی بود کجا بود؟ میون باغ  دام و دام و دام دام و دام و دام خانم اسلامی دام و دام و دام بازم بریم عروسی خانم اسلامی دست بردار نیستم هنوزم دارم میگم....   به مامانی میگم مامانی با نی نی هام نشستم  بیا ازم عکس بنداز...         روزای باقی مونده از تعطیلات روهم با بازی و گشت و گذار تموم شد فردا اگه هوا خوب باشه میریم درررررر درررررر   پیشاپیش سیزده بدر مبارک   ...
12 فروردين 1396

عیدتان مبارک

سلااااااااااااااااااااااااااام دوستای گلم عیدتون مبارک ان شا... سال خوبی داشته باشیم من که  خیلی وقت بود منتظر بهار بودم. هر وقت به مامانی میگفتم بریم پارک ، مامانی میگفت باید بهار بیاد بعد همه ی گل ها توی زمستون می خوابن و آبا یخ می بندن . برای همین خیلی خوشحالم!       امسال تو تهیه ی  سفره ی هفت سین خیلی به مامانی کمک کردم تو چیدن شکل ها و تزیین سفره  البته وسایلهای سفره رو هم با هم خرید کردیم!!! این هم عکسای عید دیدنی من و خونواده: خونه ی دایی رضا که زحمت کشیده بودن و همه ی فامیل رو دعوت کرده بودن شام انصافا به من خیلی خوش گذشت بیشتر از همه هم ت...
8 فروردين 1396
1